اهميت ابزارهاي اوليه معاملاتي مانند خط روند
در اين مقاله بر يكي از اصلي ترين ابزارهاي معاملاتي و در حقيقت يكي از كاراترين آن ها يعني خط روند تمركز كرده ام.
در ابتدا بهتر است ياد آوري كنم كه ابزارهاي معاملاتي «اوليه» عبارتند از الگوهاي نمودار مانند الگوي مثلثي، نقطه اوج دوتايي، نقطه حداقل دوتايي، الگوي سر و شانه ها، پرچم ها و غيره و همچنين خطوط روند. تحليل هاي فاندامنتال را نيز جزو ابزار معاملاتي اوليه مي دانم. به نظر من ابزار معاملاتي «ثانويه» عبارتند از شاخص هاي تكنيكالي كه با كامپيوتر ساخته مي شوند، مانند ميانگين هاي متحرك، Slow Stochastic، MAC، RSI، DMI و غيره. حجم و نقطه باز شدن پوزيشن نيز در دسته شاخص هاي ثانويه قرار مي گيرند.
من بر اين باورم كه معامله گران فيوچرز و ارز و سهام هنوز هم مي توانند بدون كمك كامپيوتر در كار خود موفق شوند. دو تن از مشهورترين و موفق ترين معامله گران جس ليورمور و ريچارد ويكاف هيچ گاه از كامپيوتر استفاده نكردند. خود من در ابتداي فعاليتم در بازار كامپيوتري در اختيار نداشتم كه RSI يا DMI يا ميانگين متحرك را در اختيار من بگذارد. من تنها يك نمودار هفتگي را هر هفته با پست دريافت مي كردم. نمودار بازاري كه در آن معامله مي كردم را در اختيار داشتم و نقاط اوج و نقاط حداقل روزانه و نقاط بسته شدن بازار را در نمودار ميله اي روزانه مشخص مي كردم و با مداد و خط كش خطوط روند را رسم مي كردم. براي معاملات بلند مدت تر ماهانه و هفتگي نمودارهايي را در اختيار داشتم كه هر سه ماه يك بار برايم ارسال مي شد.
مطمئنم هنوز معامله گراني هستند كه از خدمات ارسال نمودار استفاده مي كنند و با اين حال در كار خود موفقند. بي شك سير تكاملي معامله با كامپيوتر و نرم افزارهاي رسم نمودار در پانزده سال گذشته، تحليل هاي فني را بسيار سهل تر كرده است. اما نكته اي كه مي خواهم بگويم اين است كه با وجود اينكه كامپيوترها، كار تحليل تكنيكال و رسم ويژگي هاي نمودار را آسان تر كرده اند، در موفقيت در معاملات تاثيري نداشته اند.
در اوايل دهه ۱۹۹۰، «شبكه هاي عصبي» (شبكه هاي كامپيوتري كه از داده ها و برنامه ها و بر مبناي عملكرد عصبي انسان ساخته شده بودند) كلمه اي بود كه دائم در بازار تبادلات به گوش مي رسيد. مقالات مجلات مختلف به تشريح عجايب استفاده از «هوش مصنوعي» كه همه امور معاملاتي را براي فرد انجام مي دادند، مي پرداختند. اين موج آمد و گذشت و حالا، بازگشت به روش هاي اصلي معامله صورت پذيرفته است. (بسياري از ما در طول آن دوره نيز همين روش قديمي را معتبر مي دانستيم.)
پيش از آنكه به سراغ خطوط روند بروم مي خواهم داستان كوتاهي را درباره اين وسايل كامپيوتري برايتان نقل كنم، همين وسايل كامپوتري كه مثل شاخص هاي كامپيوتري زنگ مي زنند و سوت مي كشند. اين وسايل من را به ياد گيره هاي جديدي مي اندازند كه در كريسمس يك سال هديه گرفته بودم. اين گيره ها به دليل داشتن ابزارهاي برقي شگفت انگيزي قيمت بسيار بالايي دارند. اما در واقع هر بار كه من مي خواهم پيچي را سفت يا مهره اي را شل كنم، به سراغ جعبه ابزار محبوب قديمي ام مي روم و يك آچار يا گيره قديمي بر مي دارم و با آن كار مي كنم. در معامله آچارها و گيره هاي قديمي من، الگوهاي نموداري هستند كه شما مي توانيد (حتي با دست) آن ها را روي نمودار رسم كنيد.
حالا به سراغ خط روند مي روم. من در ادامه گفته هاي يكي از تحليل گران موفق و باسابقه با نام جان جي. مورفي را درباره خط روند آورده ام. او در كتاب خود با عنوان «تحليل تكنيكال در بازارهاي فيوچرز» در اين باره مي گويد: «بي شك درباره اهميت معامله با استفاده از روندهاي اصلي گزافه گويي نشده است. خطر اهميت بيش از حد قائل شدن براي نوسانگرها، معامله گران تازه كار را ترغيب مي كند كه به معامله برخلاف روند روي بياورند. اين كار، در اكثر موارد پرهزينه و ناراحت كننده خواهد بود. نوسانگر، همانند گذشته، تنها يك ابزار معاملاتي در ميان ديگر ابزارها است و در تحليل هاي پايه خط روند، بايد به عنوان يك عامل كمكي استفاده شود، نه يك عامل تعيين كننده.»
روش هاي متنوعي براي رسم خط روند وجود دارد و و اقعيت اين است كه قوانين بسيار دقيقي بر اين كار حاكم نيست. اين كار نيز مانند بيشتر كارهايي كه در تحليل تكنيكال صورت مي گيرد، بيشتر يك هنر است تا يك علم. زماني كه يك خط روند صعودي رسم مي كنيد، يك خط مستقيم از روي نقاط اوج روند صعودي غالب مي كشيد. توجه به اين نكته حائز اهميت است كه هر چه تعداد نقاط اوج و يا نقاط حداقل بازگشتي در خط روند بيشتر باشد، خط روند قوي تر است.
قانوني كه براي تعيين پايان خط روند از آن استفاده مي كنم اين است كه نرخ ها سطوح رزيستنس ها يا ساپورت هاي خط روند را مي كنند و در آن زمان است كه بايد منتظر نقاط قوت و نقاط ضعف در جلسه بعدي معامله بود. در هر حال، توجه داشته باشيد كه اگر نرخ با روندي قوي از خط روند بالاتر يا پايين تر رفت، اين خط روند به پايان رسيده است و به ديدن نشانه اي ديگر براي تاييد اين امر نياز نيست.
نوشته جيم ويكاف /ترجمه بيتا ابراهيمي